زنوزی: 3-2 هزار میلیارد از سرمایه ام را به تراکتور واگذار کردم، سعادتمند را نمی شناسم
به گزارش وبلاگ بارسلونا، مالک باشگاه تراکتور گفت: اولین بار است که اسم سعادتمند را می شنوم و نمی دانم چه باید به وی بگویم چرا که او را نمی شناسم.
به گزارش وبلاگ بارسلونا، محمدرضا زنوزی، مالک باشگاه تراکتور در گفت و گویی با سایت این باشگاه صحبت هایی مطرح نمود که شرح این گفت و گو را در زیر می خوانید:
به عنوان سوال اول درباره جزئیات طرح مدل مالی تراکتور صحبت کنید.
ابتدا ایام سوگواری را به مردم عزیز ایران و هواداران پرشور تراکتور بزرگ تسلیت عرض می کنم. ان شاءالله عزاداری آنها مورد قبول حق قرار بگیرد. برای بحث مالی باشگاه تراکتور چند مدل تعریف کردیم که تقریباً می توان گفت که دو مدل را استارت زده ایم. مدل مالی که برای باشگاه تعریف شده مدل کلان و خرد است. بخش اقتصاد خرد باشگاه کمی قبل آغاز شده بود اما کارهای آن هنوز به اتمام نرسیده است. دنبال ایجاد درآمدهای بارانی در این مدل هستیم. در این مدل می خواهیم به هواداران پرشور تراکتور کمک برسانیم. ایده دیگر ما کلان است.
برخلاف باشگاه هایی که به نام خودشان استادیوم می سازند کاری کرده ایم که باشگاه تراکتور را رو به جلو قرار داد و فاصله مالی این باشگاه با باشگاه های دیگر را زیاد کرد. این اقدام سبب شد تراکتور گام های بیشتر و بلندتری بردارد. در این مدل 10 درصد از چهار هلدینگ تخصصی برند خود را به باشگاه تراکتور داده ایم تا بتواند از طریق درآمدی که از سهام این شرکت ها ایجاد می شود هزینه های خود را پوشش بدهد و به سودآوری هم برسد.
این اتفاق ماورای کارهای تبلیغاتی ورزشی است. روی پیراهن، پشت پیراهن و اماکن دیگری که در آنجا تبلیغ انجام می شود در این مدل به کار گرفته خواهد شد. هر شرکتی بخواهد به بورس برود باید دست کم 2-3 سال سوددهی داشته باشد تا بورس این شرکت را پذیرش کند. با مدل تعریف شده کار را انجام دادیم و به راحتی شرکت- باشگاه تراکتور به سوددهی می رسد و می تواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. حتی به سهامداران هم سود بدهد. احتمالاً در 6 ماه آینده این اتفاق می افتد و شرکت وارد بورس می شود.
طی جلساتی که هفته گذشته با گروه مالی مجموعه داشتیم به این نتیجه رسیدیم اموال ارزی خود که مولد هستند به تراکتور تزریق کنیم تا این شرکت بتواند وارد بورس شود. می توانم بگویم اموال مولد و تولیدی را وارد باشگاه تراکتور کردیم. به نظرم ایده خوبی بود که سبب می شود تراکتور در سال های آینده رشد فزاینده ای داشته باشد.
با این تفاسیر مجموعه فرهنگی - ورزشی - مالی تراکتور از 6 ماه دیگر وارد بورس می شود؟
احتمال دارد زودتر یا دیرتر از 6 ماه این اتفاق رخ دهد به هر حال باید کارهای اداری انجام شود حرکت خود را از قبل آغاز کرده و مدل را هم تعریف کرده ایم. خواستیم باشگاه تراکتور به شکل بهینه به بورس وارد شود.
طبق برنامه شما برای باشگاه تراکتور در سال های آینده درآمد پایداری شکل می گیرد؟
درآمدی که باید برای تراکتور ایجاد شود 2-3 نوع است. فروش بازیکن یکی از این منابع درآمدی است. برخی درآمدها هم مانند حق پخش تلویزیونی و بلیت فروشی بازی ها در ایران توجیهی ندارد. باید راهکارهایی در نظر بگیریم که برای تراکتور سودآوری داشته باشد. یکی از راهکارها تبلیغات روی پیراهن است که می توان آن را هم جزو درآمدهای باشگاه محسوب کرد.
شاید این درآمد کفاف هزینه باشگاه را ندهد اما کمک هزینه مناسبی است. تمام این موارد را مورد بررسی قرار دادیم و فکر می کنم به جز تراکتور هیچ باشگاه دیگری نتواند چنین مدل مالی ای ایجاد کند. باشگاه های ایرانی را می شناسم و مدل مالی تراکتور سبب می شود این باشگاه برای درآمدزایی قدم های بیشتر و بلندتری نسبت به رقیبانش بردارد.
هوادار تراکتور با توجه به سابقه فعالیت های مالی باشگاه های ایرانی اعتمادی به بحث درآمدزایی ندارد. تا چه اندازه امیدوارید مسیری را که آغاز کرده اید این باشگاه را از لحاظ مالی به ثبات 100 درصدی برساند؟
نباید سایرباشگاه ها را با باشگاه تراکتور مقایسه کرد زیرا باشگاه ما از طریق بخش خصوصی اداره می شود و چابکی خاص خودش را دارد. باشگاه های تهرانی از طریق مدیران دولتی اداره می شوند و نمی خواهم به مسائل آنها ورود کنم. همه می دانند چابکی بخش خصوصی در هیچ بخشی از سیستم دولت نمی تواند داشته باشد. تصمیم گیری در تراکتور راحت است و به سرعت انجام می شود.
خودم تصمیم گرفتم بخشی از اموالم که محدود هم نیست و حدود 2-3 هزار میلیارد تومان می شود به باشگاه تراکتور واگذار کنم. این موضوع در بخش دولتی به این راحتی اتفاق نمی افتد و مدیرانی که در حوزه مدیریتی باشگا ه های دولتی کار می کنند، چنین اختکمک ندارند. می توانم اموال خودم را هبه کنم یا آنها را بفروشم. با تشخیص خودم وکارشناسان می توانم کارهای زیادی انجام بدهم. نمی توان درباره هیچ موضوعی به شکل 100 درصدی صحبت کرد، اما اطمینان دارم طرحی که اکنون روی آن کار می کنیم بیش از 80 -90 درصد پیروز خواهد بود.
در ابتدای واگذاری باشگاه تراکتور یکی از اهداف شما این بود که همگان باید در این تیم سود ببرند آیا چنین نگاهی سبب شده بحث های مالی مطرح شود زیرا ورود تراکتور به بورس به معنی آغاز واگذاری سهام آن به مردم است؟
یکی از دلایل دست گذاشتن من روی این قرارداد این بود که به تبلیغ شونده پول می دادیم تا آرم شرکت را روی پیراهن بگذاریم. کجای دنیا تبلیغ کننده به تبلیغ شونده پول پرداخت می کند؟ همیشه تبلیغ شونده برای تبلیغ کننده منابع مالی ایجاد می کند. قبل از ورود من باشگاه و هوادار پول می داد و برند تبلیغ شونده روی پیراهن تراکتور تبلیغ می شد. فکر نمی کنم این کار درست باشد. پس از دو سال سایر تیم ها هم به این نتیجه رسیدند که چنین قراردادی ترکمنچای بوده و فایده ای ندارد. کاری که اکنون انجام می دهیم سبب می شود هوادار در چند بعد نفع ببرد.
با ورود تراکتور به بورس می خواهیم هوادار در شرکت باشگاه سهم برده و از این سهم سود ببرد. هدف ما این نیست که مانند دیگر باشگاه های دیگر، هوادار تنها به خاطر اسم باشگاه سهام بخرد و بگوید من سهامدار فلان باشگاه هستم. منافعی که برای تراکتور ایجاد کرده ایم به این منظور است که هوادار از سهام خود سود ببرد و از تخفیف ها و امکانات تراپ استفاده کند. خود تراکتور هم صاحب شرکتی می شود که شاید به شکل غیر مستقیم بورسی باشد. به صورت مثال تراکتور مالک شرکت سرمایه گذاری آتا است و همین شرکت سرمایه گذاری هم مالک شرکت توسعه سرمایه گذاری آذربایجان است. همه اینها برای سهامدارانی که سهام تراکتور را در بورس می خرند درآمد است.
برنامه هایی هم مدنظر داریم تا بخشی از سهام قبل از ورود تراکتور به بورس از طریق اپلیکیشن تراپ واگذار شود. شاید در یکی دو ماه آینده این اتفاق بیفتد و افرادی که در تراپ عضو هستند سهام بگیرند. این سهام که تعدادش پس از تعیین مدل مالی آن تعیین خواهد شد به هواداران می رسد. این سهام در حقیقت به شکل هدیه به سهامدار یا هوادار تعلق می گیرد.
به نظر شما فوتبال در ایران می تواند مالی شود؟
باید این موضوع را به این شکل باز کرد؛ 80-90 درصد کارشناسان روی چنین بحثی زوم کردند که با توجه به اینکه حق پخش تلویزیونی، قانون حق انتشار و یکی دو مدل دیگر که در دنیا از آن استفاده می شود در ایران وجود ندارد، فوتبال کشورمان مالی نیست. چنین موضوعی را قبول ندارم و بارها در رسانه های مختلف گفته ام. نمی خواهیم به این مسائل فکر کنیم زیرا به جز این موارد راه های دیگری هم برای درآمدزایی در فوتبال وجود دارد.
اگر روی چنین مسائلی فکر کنیم به نتیجه هم می رسیم. در رأس امور افرادی نشسته اند که عموماً کارمند دولت هستند. آنها امروز هستند و شاید یک و دو سال دیگر نباشند. پیش خودشان می گویند یکی دو سال می خواهیم مدیریت کنیم و اینکه پس از جدایی مان چه اتفاقی رخ می دهد ارتباطی به ما ندارد. چنین دیدگاهی سبب می شود مدیران دولتی به درآمدزایی در فوتبال فکر نکنند.
همانگونه که درباره مدل درآمدزایی به نتایجی رسیدیم، اگر آنها هم فکری در این زمینه داشتند به نتیجه می رسیدند. باشگاه گسترش فولاد هوادار زیادی نداشت اما این باشگاه را برای از دست ندادن سهمیه منطقه مان از دست ندادیم. نمی توانستیم در باشگاه گسترش فولاد کار مالی انجام بدهیم به جز اینکه بازیکن پرورش بدهیم و از طریق فروش آنها امرار معاش کنیم اما در تراکتور می توان خیلی کارها انجام داد منتهی باید به آن کارها فکر کرد. متأسفانه بیشتر باشگاه های ما دولتی هستند و به دلیل لرزان بودن صندلی مدیران چندان به این بخش ورود نکرد ه اند.
یکی از دغدغه های هواداران تراکتور در طول سال های اخیر پرورش نیافتن بازیکنان بومی است برنامه باشگاه تراکتور برای پرورش چنین بازیکنانی و درآمدزایی از آنها چیست؟
ما مدت زیادی نیست که تراکتور را تحویل گرفته ایم و باید استعدادیابی را از نونهالان آغاز کرده و به رده های بالاتر بیاوریم. این کار زمان بر است اما اتفاق می افتد. در حوزه پرورش بازیکنان نخبه هم سرمایه گذاری می کنیم و این بحث هم مالی خواهد بود. رشد و پرورش بازیکن به راحتی برای باشگاه درآمد ایجاد می کند اما چنین کاری به معنی درآمدی که دنبالش باشیم نیست.
اعتقاد دارم باشگاه های پرهوادار مانند پرسپولیس، استقلال و تراکتور تا حدی می توانند به زیرمجموعه خود وابسته باشند. هواداران در این باشگاه ها کم تحمل هستند و آنها راضی نمی شوند بازیکن جوان برای تیم مشکل درست کند. شاید باشگاه های معمولی و کم هوادار بتوانند از پتانسیل بازی دادن به جوان ها استفاده کنند و بازیکن مستعد پرورش بدهند اما در تیم های پرهوادار چنین امکانی خیلی ضعیف است شاید بتوانیم تنها 10 تا 20 درصد بازیکن جوان در ترکیب خود استفاده کنیم زیرا هوادار تحمل نتیجه ندریافت را ندارد.
در تیم های پرهوادار باید محل درآمد جای دیگری باشد و آنها باید بازیکن بخرند. در باشگاه های پرهوادار درآمد پرورش و فروش بازیکن کفاف هزینه ها را نمی دهد و آنها مجبور هستند نفرات شاخص تیم های دیگر را جذب کرده و از آنها استفاده کنند. این کار در چنین تیم هایی شدنی نیست و به سختی انجام می شود.
آیا به اهدافی که 2 سال قبل همزمان با در اختیار دریافت باشگاه تراکتور داشتید، رسیده اید؟
هیچگاه از خودم راضی نبودم. افرادی که به شکل مستقیم با من کار می کنند یا به شکل دیگری با من در تماس هستند هیچگاه نمی توانند بگویند محمدرضا زنوزی از خودش راضی است. وقتی بگویم از عملکرد خود رضایت دارم یعنی جلوی پیشرفتم را گرفته ام. به همین دلیل هیچگاه از خودم و البته مدیران مجموعه ام رضایت ندارم. آنها همیشه از من گله می کنند و می گویند هر کاری انجام می دهیم می گویی باز هم باید بهتر کار می کردید. به مدیران مجموعه ام می گویم اگر چنین صحبتی نکنم پیشرفتی نمی کنید. هیچگاه خودم را قانع نمی کنم و نمی گویم برای من چنین موضوعی بس است همیشه دنبال پیشرفت هستم و دوست دارم بهتر از این باشم.
آیا تراکتور قهرمان جام حذفی می شود؟
چند روز قبل که با بازیکنان جلسه داشتم به آنها گفتم تمام تلاش خود را انجام بدهید تا در بازی مقابل استقلال که روز پنج شنبه برگزار می شود پیروز شوید. برد و باخت در فوتبال وجود دارد اما مهم این است بازیکنان من تلاش کنند. زمانی پیش می آید یک تیم بهترین بازی اش را انجام می دهد اما در نهایت شکست می خورد. این جزیی از طبعیت فوتبال است. باید در نظر بگیریم که در فوتبال بدشانسی و خوش شانسی وجود دارد. همه چیز هم دست خدا است. تلاش می کنیم به جام برسیم و آن را به هواداران عزیز تراکتور تقدیم کنیم و دعا می کنیم به قهرمانی جام حذفی نائل شویم.
احمد سعادتمند مدیرعامل باشگاه استقلال گفته زنوزی باخت در جام حذفی را قبول کرده است.
سعادتمند را نمی شناسم. جواب وی را یکی از اعضای باشگاه می دهد. اگر وزیر ورزش چنین صحبتی کند جوابش را خواهم داد. سلطانی فر باید اظهارنظر کند تا من جوابش را بدهم. اولین بار است که اسم سعادتمند را می شنوم و نمی دانم چه باید به وی بگویم.
چرا شما روی کلمه مالک باشگاه تراکتور حساسیت دارد؟
مالک اصلی باشگاه هواداران عزیز تراکتور هستند و من هم در اینجا کننده آنها هستم به همین دلیل وقتی هواداران عزیزمان مرا به عنوان کننده انتخاب کردند، به کار بردن مالک برای آنها نه بی احترامی بلکه کم احترامی است. خود را به عنوان خادم و هوادار می شناسم و دوست دارم خود را هوادار معرفی کنم تا یک مالک. ساحت یک هوادار واقعی را خیلی بالاتر از مالک باشگاه می دانم زیرا آنها زحمت می کشند. در سرما و گرما با حضور در استادیوم تیم خود را تشویق می کنند.
وقتی می بینم با چنین عشقی به تراکتور تعصب دارند به خودم می بالم و حیفم می آید نام مرا هوادار صدا نکنند و مالک بگویند. دوست دارم جزو عاشقان باشم و نمی خواهم چنین افتخار بزرگی را از خودم سلب کنم. بحث دیگر این است که باشگاه تراکتور قدمتی 50 ساله دارد اما من دو سال است که وارد این باشگاه شده ام. قدمت هواداران اصلی باشگاه از من بیشتر است هرچند از قبل هم هوادار تراکتور بودم و خود هواداران هم می دانند چگونه به این تیم عشق می ورزیدم.
منبع: خبرگزاری تسنیم