3 چالش اصلی پیش روی حاکمیت دیجیتال
به گزارش وبلاگ بارسلونا به نقل از پژوهشگاه فضای مجازی، این روزها استفاده غیرمسئولانه از فناوری که جوامع و دموکراسی ها را تضعیف می نماید باید به چالش کشیده گردد.
ورود به عصر تازه دیجیتال فرصتی تازه را برای تغییر راستا و شروع عصری شفاف تر و دموکراتیک در اختیار دولت ها قرار داده است. به نحوی که ایجاد یک حاکمیت دنیای فناوری به تنهایی از طریق بازیگران سیاسی محقق نخواهد شد و احتیاج به یک حرکت مردمی در جامعه فناوری دارد.
حمله گروهی به کنگره آمریکا در 6 ژانویه 2021، نه تنها در تاریخ سیاسی بلکه در زمینه مدیریت فناوری هم یک نقطه عطف بود. شبکه های اجتماعی و الگوریتم های آنها نقش اساسی در تشکیل پایه های این حمله داشتند. این وقایع به وضوح نشان داد که نحوه راهنمایی، استفاده و تنظیم فناوری مدرن عمیقاً بر زندگی شخصی و مالی مردم تأثیر می گذارد.
مسئله امنیت ملی و دنیای و بعلاوه صلح و پیشرفت اجتماعی از مهمترین مسائل در زمینه حکمرانی دیجیتال برای جوامع دموکراتیک است. بدین منظور سه آنالیز اساسی باید انجام گردد؛ اول آنالیز دقیق مدل های تجاری و الگوریتم هایی که به منظور ایجاد مشارکت و عایدی، نفوذ زیادی در ایجاد دیدگاه های اجتماعی دارند. دوم اطمینان از باز بودن بسترهای دیجیتالی و تقویت نوآوری در کل اقتصاد و سوم مشخص اینکه چه میزان از فعالیت ها باید به سیستم های خودگردان و هوش مصنوعی واگذار گردد و توجه به این موضوع که جوابگوی اصلی مسائل و مسئول اصلی انسان ها هستند نه ماشین ها.
1- آنالیز دقیق مدل های تجاری که سبب تضعیف ارزش های انسانی شده و جوامع را چند قطبی می نمایند
وقتی ما از فناوری مدرن و دیجیتالی سازی صحبت می کنیم باید بتوانیم بین دو موج بزرگ انقلاب فناوری تمایز قائل شویم. اولین موج بزرگ فناوری که در دهه 1990 شروع شد، تلفن های هوشمند و رایانه های لوحی، اینترنت، خرید آنلاین بی دردسر و انواع بازی ها و تفریح ها را برای ما به ارمغان آورد. هرگز تا پیش از این، این تعداد زیاد مصرف نماینده به راحتی به این همه اطلاعات دسترسی نداشتند. هرگز تا به حال این همه انسان نتوانسته اند از فرصت های دنیای استفاده نموده و صدای خود را به روشی که این فناوری ها اجازه می دهند به گوش مردم برسانند.
موج اول دیجیتالی سازی علی رغم بسیاری از مزایا، یکسری مسائل عمده ای در مدل ها و الگوریتم های تجاری اش دارد. با ایجاد مثال هایی در زمینه ایمیل، فضای ذخیره سازی ابر یا پیغام های فوری مسئله روشن تر خواهد شد. از آنجا که این چنین خدمات دیجیتالی با هزینه های مستقیم پولی در ارتباط نیستند، این تصور برای مصرف نمایندگان ایجاد می گردد که این خدمات رایگان است. اما در واقعیت اینگونه نیست و کاربران به جای پرداخت پول منبع ارزشمند دیگری را پرداخت می نمایند که آن داده های شخصی است. در بسیاری از موارد کاربران از انجام این کار بی اطلاع هستند.
در دنیای آفلاین، اگر پستچی قبل از اینکه نامه های ما را در صندوق پستی بیاندازد، آنها را باز نموده و بخواند ما عصبانی می شویم اما به نظر می رسد در دنیای آنلاین بسیاری از این ارزش های بنیادی انسانی به دست فراموشی سپرده شده است. این چنین مدل های تجاری که ظاهراً رایگان هستند باید به چالش کشیده شوند تا اطمینان حاصل گردد که الگوریتم هایشان بر اساس ارزش های بنیادی انسانی مانند حفظ حریم شخصی طراحی شده اند.
تمامی الگوریتم های تشکیل دهنده رسانه های اجتماعی برای تقویت میزان مشارکت کاربران و ترویج پسندیدن، اشتراک گذاری، نظرات و غیره برنامه ریزی شده اند. علت این امر هم این است که مشارکت بیشتر به معنای ترافیک، داده ها، عایدی و سود بیشتر است. الگوریتم های رسانه های اجتماعی که همواره به طور گسترده ای آنها را تبلیغ می نمایند، به بسیاری از تفکرات افراطی که روز به روز در حال افزایش است اجازه می دهند تا در گفتمان های عمومی قرار گیرند.
این گونه خطاهای خدمات رایگان پیغامدهای شدیدی را برای جامعه در پی دارد. تصحیح این خطاها شاید مهمترین مسئله مدیریت فناوری امروز باشد. در واقع بسیاری از این مدل های تجاری که رایگان هستند باید به چالش کشیده شده و اطمینان حاصل گردد که الگوریتم های آنها بر اساس ارزش های بنیادی انسانی مانند حفظ حریم خصوصی طراحی شده باشند. طبیعتاً بدین منظور باید هزینه هایی پرداخت گردد همانطور که در بازگشت به مثال پستچی می توان گفت که هزینه پرداخت تمبر می تواند مهر تائیدی بر علت اعتماد به پستچی که نامه ها را باز نکند باشد.
2- ایجاد بسترهای باز
موج دوم دیجیتالی سازی و نوآوری در فناوری در اوایل سال 2010 رخ داد و در طول همه گیری بیماری کووید 19 شتاب گرفت. موج دوم با دیجیتالی سازی دنیا صنعتی مانند فراوری دیجیتال، مراقبت های بهداشتی داده محور، ساختمان های هوشمند، شهرهای هوشمند و غیره همراه است. ریسک این موج بیشتر از موج اول است زیرا دیجیتالی سازی صنعت بر زیرساخت ها و زیربناهای زندگی مدرن تأثیر می گذارد. در این موج خدمات رایگان در ازای داده های شخصی اهمیت چندانی ندارد زیرا سیستم های صنعتی به راحتی متقاعد نمی شوند که داده های خود را ارائه دهند.
یکی از چالش های کلیدی موج دوم مدیریت پلتفرم ها است. پلتفرم های دیجیتالی جز قدرتمندترین ابزارهایی هستند که بشر تا به حال ساخته و در کاهش هزینه های فناوری تازه نقش زیادی داشته اند. آنها مزایای دیجیتالی سازی را در مقیاس دنیای در اختیار توده ها قرار می دهند.
دو رویکرد غالب در زمینه مدیریت فناوری وجود دارد: رویکرد اول رویکردی ساده است که به شرکت های خصوصی هم اجازه داده می گردد که پلتفرم های دیجیتالی را در مقیاس بزرگ توسعه و افزایش دهند. رویکرد دوم رویکردی است که در آن تنها دولت ها باید سیستم عامل ها را کنترل یا از نزدیک تحت نظارت داشته باشند. هر دو این روینمودها به یک نتیجه مشابه منجر می شوند و آن ایجاد بسترهای بزرگی است که دسترسی به داده ها را تنها با وجود شرایط خاص و تمرکز قدرت و ثروت فراهم می آورد.
در واقع آنچه اهمیت دارد یک رویکرد متفاوت نسبت به ایجاد سیستم عامل هایی است که مبتنی بر باز بودن، قابلیت همکاری، عدم تمرکز و به اشتراک گذاری داده ها باشد. این رویکرد می تواند به نتایج بهتر و نوآوری های بیشتری منجر گردد. این رویکرد می تواند شبکه های غیرمتمرکز نوآوری را تشویق کند که مزایای مالی خود را به طور یکنواخت در سراسر جامعه توسعه دهند.
شرکت گیای اکس که از طریق آلمان و فرانسه راه اندازی شد و بعدها تعداد بیشتری از شرکای اروپایی از آن حمایت کردند، ابتکاری در این راستا بود. این شرکت نقشه ای دقیق برای مبادله اطلاعات بین سیستم عامل های شبکه ارائه می دهد، استانداردهای سختگیرانه ای را برای حفاظت و امنیت داده ها مشخص می نماید و از استانداردهای موجود برای قابلیت حمل و نقل داده ها استفاده می نماید. تمرکز اصلی آن جایگزینی مدل دروازه بان سکوهای دیجیتالی که مانع ورود و خروج آزاد داده ها می گردد با مدل داده های اشتراکی که در آن همه ذی نفعان از میزان نوآوری بالا و فرصت های برابر برای دسترسی و تبادل داده ها برخوردار هستند، است.
چنین تبادل آزادانه ای می تواند زمینه رقابت بسیار بیشتری بین شرکت ها ایجاد نموده و ظهور نوآوری را در استارت آپ ها و شرکت های کوچک و میانه تشویق کند.
3- افزایش میزان شفافیت در استفاده از فناوری هوش مصنوعی
یکی دیگر از چالش های کلیدی در موج دوم دیجیتالی سازی ایجاد اطمینان از نظارت انسانی بر سیستم های خودمختار است. امروزه دیگر هوش مصنوعی تنها در استفاده از تلفن های هوشمند خلاصه نمی گردد بلکه این فناوری به صورت یک فکر الکترونیکی در تمام جنبه های اجتماعی و مالی انسان ها مانند مراقبت های بهداشتی، ساختمان ها و کارخانه ها ادغام شده است.
امروزه هوش مصنوعی می تواند ایجاد تأخیر کمتر و دسترسی بیشتر در سیستم های حمل و نقل را تضمین کند. این فناوری می تواند در بهینه سازی و کاهش مصرف انرژی ساختمان ها و شهرها یاری زیادی کند و بعلاوه می تواند اسکن های پزشکی بدن انسان را تجزیه و تحلیل کند و به رادیولوژیست ها در رسیدن به تشخیص های مناسب یاری کند.
همانطور که یووال نوح هراری توصیف نموده، هوش مصنوعی ممکن است به اسم هوشمندترین الگوریتم روی کره زمین جایگزین انسان ها گردد. درست است که این یک جمله اغراق آمیز است اما نباید از آن چشم پوشی کرد. در واقع ما باید به یک درک درست و صحیحی در میزان استفاده از هوش مصنوعی برسیم. آنالیز این مسئله که حاضریم چه میزان از فعالیت ها را به آن واگذار کنیم به گونه ای که از کنترل ما خارج نگردد، اهمیت زیادی دارد.
الگوریتم های هوشمند برای مصرف نمایندگان مدتی است که کار خود را شروع نموده اند؛ آنها به اسم مثال هنگام خرید آنلاین، فیلم هایی تبلیغاتی را روی سیستم عامل های پخش نماینده یا محصولات مربوطه نمایش می دهند. این الگوریتم ها اگرچه بر زندگی و جوامع انسانی تأثیر می گذارند اما بسیاری از افراد به آنها دقت زیادی نمی نمایند. از آنجایی که هوش مصنوعی در حال تبدیل شدن به بخشی از ستون فقرات اقتصاد و زندگی روزمره ما است، باید نگاهی دقیق تر از قبل به آن داشته باشیم. ما باید دقیقاً بدانیم که در کجا، چه زمان و چه گونه از هوش مصنوعی استفاده کنیم. شفافیت در اینجا امری بسیار مهم است و بعلاوه نظارت از جانب انسان ها هم ضروری است.
حکمرانی دیجیتال ابزاری قدرتمند برای رسیدگی به چالش ها و پیغامدهای اصلی موج اول و دوم دیجیتالی سازی است. با این حال با توجه به سرعت بسیار بالای نوآوری، دولت ها همواره نمی توانند به میزان کافی سریع از بالا به پایین حکومت نمایند و به خاطر این سرعت بالا، حکمرانی از پایین به بالا هم ضروری است.
جنبش تکنولوژی برای زندگی که در سال 2018 راه اندازی شد در خصوص حکمرانی دیجیتال از پایین به بالا است. این حکمرانی بر اساس ارزش هایی مانند هدف، عدالت، تنوع، مسئولیت اجتماعی، باز بودن و اعتماد است.
هدف اصلی حکمرانی دیجیتال این است که همه ذی نفعان را جهت ایجاد اطمینان از اینکه فناوری به نحوی صحیح و مطابق با حفظ ارزش های انسانی مورد استفاده قرار می گیرد تشویق کند. این تغییر فرهنگی در ترکیب با حکمرانی صحیح می تواند ظهور فناوری مدرن را به موفقیتی واقعی برای جامعه و بشریت تبدیل کند.
منبع: خبرگزاری مهر